قبل از هر چیزی دو تا شصیت جدید که به داستان اضافه شد رو معرفی میکنم بهتون
![]()
Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image. مایک
![]()
Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image. کایلی
جان به جای خالی جیمز خیره موند سریع به سمت
طبقه بالا رف وقتی بدن شرلوک روی کف خونه رو دید
قلبش وایساد به طرفش خیز برداش و بدنشو تکون داد
جان:شرلوک...شرلوک...احمق...بلند شو
گرگ اینقدر با عجله وارد اتاق شد که ضربه محکمی به در زد با کلش
گرگ:فاککک همه چیزو از خانم هادسون شنیدم اون حالش خوبه؟
جان دستشو به چشای شرلوک برد و اونارو کمی از هم باز کرد
جان:خوبه فقط بیهوش شده
با این حرف گرگ و جان نفس راحتی کشیدن
گرگ:تقصیر منه جان با در نظر گرفتن تمام شرایط الانمون هیچ مامور امنیتی براتون نزاشتم
جان آروم زمزمه کرد
جان:ممکن بود بمیره
گرگ:چی؟
جان ایندفعه حرفشو بلند توی صورت گرگ کوبید
جان:ممکن بود بمیره اون موقع میخواستی چه غلطی
کنید بیاید به من بگید که متاسفید اون موقع متاسف
بودن تو و اون پلیس های احمقت به چه درد میخورد
مایک وارد اتاق شد و سعی کرد جانو آروم کنه
مایک:هی هی هی مرد آروم باش فعلا که اتفاقی نیوفتاده

YOU ARE READING
devil of my life[Jhonlock]~~by wings(persian)
Romance???:?? ????? ????? ???? ?????:??? ???? ????? ???? ????? ????? ???? ???? ??? ?? ??? ???? ??????? ?? ????? ?? ???? ? ??????? ??? ??? ????? ?????:???? ????? ????? ???:?? ???? ???? ????? ????? ?? ????? ????? ??? ??? ?????? ?? ??? ?? ???? ????? ??? ?????...