آهنگ اختصاصی این پارت رو میتونید از چنل گوش کنید؛ آیدی چنل: Kimjeuonidk
Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.
چپتر هفتم و هشتم'
با شنیدن اون اسم آشنا یک قدم به مرد نزدیک شد؛ پشت دندونای چفت شده‌اش آروم غريد.
_ یکبار دیگه تکرارش کن
نامجون با خونسردی به نزدیک شدن اون پسر خیره شد.
_ چیو؟
_ همون اسمی که به زبون اوردی
_ جئون لونيكا؟
یک صدم ثانیه هم نگذشت که تن خودشو زیر پسر دید. جونگکوک ضربات محکم و پی در پی مشت هاشو به صورت مرد هدیه میکرد، اما نامجون هنوز در سکوت به عصبانیت توأم با گیجی پسر خیره بود.
جونگکوک گلوی مرد رو محکم بین انگشتاش فشار داد و با صدایی که از شدت عصبانیت دورگه شده بود لب زد.
_ از کجا میشناسیش؟
مرد جوابی جز سکوت به پسرک نداد، کم کم بیشتر شدن فشار انگشتای جونگکوک رو به دور گلوش احساس میکرد اما هنوز چیز عجیبتری بود که مانع جواب دادنش میشد. اون بی قراری و عصبانیت پسر، برای اسمی غریبه، طبیعی نبود، مگه اینکه...به سختی کمی اکسیژن از هوا گرفت و از پسر پرسید.
_ بهـ..بهتر نیست.. اول تو.. تو بگی.. دلیلت از این از این رفتار چیه؟
_ دلیلم؟ انتظار داری وقتی اسم کسی که برام مثل خواهر بود رو از زبون یه مرد غریبه میشنوم چه ری اکشنی داشته باشم... موسیو کیم!
رنگ صورت مرد کم کم رو به سیاه شدن میرفت، دیدش تار شده بود؛ اما حرفی که از پسر شنید کافی بود تا حواسشو از موقعیت فعلی پرت کنه؛ مخصوصا دختری که اسم واقعیشو فقط خانواده اش میدونستن. ری اکشنای مرد غیر طبیعی بود؛ نیشخندی که کنج لبش جا کرد، اصلا عادی نبود، در حالی که صورتش از کمبود اکسیژن هوا تیره شده بود. فشار انگشتاشو کمتر کرد، فقط اونقدری که کمی ریه های مرد از هوا پر بشه. نامجون اروم لب زد؛
_ مطمعنی.. دلیل این این عصبانیت و بی قراریت.. فقط برای اینه که... من اسمشو به زبون اوردم... نه اینکه خاطرات اون شب فاکی رو... که از عمارت پایین انداختیش برات یادآوی شده ؟
