<3
38 stories
Dead Awake (H.S AU) by mrym_g
Dead Awake (H.S AU)
mrym_g
  • Reads 56,205
  • Votes 4,606
  • Parts 31
[+18] من همیشه تنها بودم یه دختر یتیم که یه غریبه بزرگش کرد یه غریبه که زود رفت و بعد من موندم و خرابه ها ، من موندم و تاریکی ، من موندم و درد... میخواستم زنده بمونم پس باید یه کاری میکردم من تبدیل به کسی شدم که ازش متنفر بودم شدم اون سایه ای که بدون نور زنده میمونه.. من احساساتمو گم کردم ولی این زیاد طول نکشید من مردم! ولی این پایان من نبود... One_way Road (season 2)
SPRING [L.S] by Ladyliama
SPRING [L.S]
Ladyliama
  • Reads 4,567
  • Votes 1,259
  • Parts 18
[Complete] •short story [کاش بهت میگفتم.میگفتم که من رو نفس بکش هری؛ طوری که انگار هیچ وقت قرار نیست بازدمی در کار باشه.من رو حبس کن درون ریه هات.میبینی که بعد چطور ریشه میزنم و گل میدم و تنت رو زنده نگه میدارم.] ⚠️اگر فکر میکنید داستان های غمگین با روحیتون سازگار نیست نخونید. -اینجا خبری از اسمات نیست! -معرفی و ووت فراموش نشه⁦❤️
Only Love Can Heal [L.S] by Raya28a
Only Love Can Heal [L.S]
Raya28a
  • Reads 3,470
  • Votes 755
  • Parts 28
"چشم های غمگینت، گونه های خیست، دست های زخمیت، زانو های خسته‌ات غم های بی پایان و رنج های عمیقت رو می‌بوسم، اونقدری می‌بوسم تا زمانی که درمانی برای درد هات باشم."
A Letter For Every Christmas Together [L.S] by AidaStylinson
A Letter For Every Christmas Together [L.S]
AidaStylinson
  • Reads 5,340
  • Votes 2,082
  • Parts 27
[ C o m p l e t e d ] لویی و هری این رسم عجیب رو بین خودشون دارن که هر کریسمس برای همدیگه نامه بنویسن... نامه‌هایی که داستان زندگیشون رو طی سال‌های مختلف شرح میده. • Persian Translation • Translate by: @AidaStylinson • Original Story by: @Louboobear28 • Cover: bykarax
A Darker Shade Of Love [L.S] by PARASTOOSTYLESS
A Darker Shade Of Love [L.S]
PARASTOOSTYLESS
  • Reads 53,590
  • Votes 3,969
  • Parts 55
[Complete] لویی تاملینسون یک مولتی میلیاردرِ،اون فقط 30 سالشه ولی یک بیزینس من پولدار و موفق با گذشته ای تاریکه،که فکر میکنه عشق برای افراد ضعیفه. همچنین لویی یه سادیستِ،اون دوست داره در حین داشتن رابطه درد رو تحمیل کنه و از هیچ کلمه امنی استفاده نمیکنه هری استایلز یک دانشجو 19 سالست که سخت تلاش میکنه از دانشگاه فارغ التحصیل بشه.اون دوست داره که نویسنده و یک عکاس حرفه ای بشه ،هری پسری شاد و خوش شانسیه که توی گارلند، یکی از گی کلاب های لندن توی منطقه سوهو کار می کنه. اتفاقا گارلند متعلق به بخشی از ثروت لویی تاملینسونه! Start: 8June 2020 Author : littlespoonstyles94
lovelorn |L.S| by Tarane28
lovelorn |L.S|
Tarane28
  • Reads 8,689
  • Votes 2,019
  • Parts 16
جایی که لویی یه شاعر شناخته نشده‌ست و هری مجذوب شعر های اون می‌شه. __________ "خیلی دوستت دارم هری. انقدر دوستت دارم که هنوزم فکر می‌کنم انبساط هوا فقط به درد پخش کردن بوی عطرت می‌خوره." 《برشی از متن داستان》 معنیِ اسم: غم‌زده‌ی عشق؛ دل‌خسته‌ی‌ عشق. .Larry Stylinson.
Collision [L.S][Z.M] by AidaStylinson
Collision [L.S][Z.M]
AidaStylinson
  • Reads 48,123
  • Votes 14,350
  • Parts 56
[ C o m p l e t e d ] لویی یه پری ظریف و کوچولو و حساسه که دوست داره از دید بقیه ترسناک باشه و هری به مردم صدمه می‌زنه... طبیعتا این دو تا از هم متنفرن! با حضور لیام، گرگ بزرگ و نه چندان بد، که انسان‌ها نقطه ضعفشن. زین، یه انسان با ظاهری فوق العاده زیبا و نایل، خدای عشقی که دوست داره کارش آسون‌تر باشه. •Persian Translation #1 in PersianTranslation #1 in Styles #1 in Tomlinson #1 in Stylinson Original Story by: @itjustkindahappened Cover: All rights belong to the artist.
 This Man Is Dead(L.S) by larry_diary
This Man Is Dead(L.S)
larry_diary
  • Reads 89,923
  • Votes 11,954
  • Parts 17
" این مرد، مرده " ... هری لطفا اینو بدون، تمام چیزی که تا ابد میخوام تویی. تو و چشمات که بدون تکون دادن زبونت با من حرف میزدین، تو و حرفات که وقتای ناامیدیم همیشه کنارم بودین، تو و صدات که توی شب بیداریام لالاییم میشدین، تو و دستات - که بی شک شاهکار خلقتن - که مرحمی میشدین برای خستگیای جسم و روحم، من تو رو میخوام هری اما؛ تو خودت خوب می‌دونی که من همیشه یه ترسو بودم. من رو ببخش. دوستدار تو، لویی ویلیام تاملینسون [ A Larry Stylinson Persian Fanfiction ] [ Written By : @IWontBeTheOne ] Copy right © 2017 IWontBeTheOne - larry_diary
How to look real? [1D] by avengers_ff
How to look real? [1D]
avengers_ff
  • Reads 3,895
  • Votes 882
  • Parts 13
چگونه با پارتنر فیک خود واقعی رفتار کنیم؟ - Larry, ziam
Anatomy Of Broken Souls [L.S] by mobina_k_h
Anatomy Of Broken Souls [L.S]
mobina_k_h
  • Reads 1,858
  • Votes 409
  • Parts 6
:" تو اصلا میخوای خوب بشی؟" با چشم های خسته و پلک های سنگینش سوالی رو پرسید که من چندین ساله از جواب دادن بهش خودداری می کنم. از زمانی که تو اتاق مشاور مدرسه نشسته بودم تا وقتی که توی حموم به مسیر قطره های خون روی پوستم نگاه می کردم از جواب دادن بهش طفره رفتم. و حالا اینجا نشستم کنار پسری که بافت مغز استخوانش با هر جلسه شیمی درمانی بیشتر نابود میشه و با لبخند کم جونی منتظره من بهش بگم که چه سرنوشتی برای خودم در نظر گرفتم.