Story cover for orange by Kimiyatolkien
orange
  • Reads 917
  • Votes 160
  • Parts 4
Sign up to add orange to your library and receive updates
or
#13شعر
You may also like
𝙄'𝙢 𝙋𝙖𝙞𝙣, 𝙃𝙚 𝙄𝙨 𝘾𝙪𝙧𝙚! by Shina9897
25 parts Ongoing
جدا کردن دست پسر که با گستاخی کمرشو گرفته بودو به دیوار پشت سرشون تکیه اش داده بود، کمتر از سه ثانیه طول میکشید اما بی حوصله چشماش رو توی حدقه چرخوند و ترجیح داد بی حرکت بمونه. البته این خونسرد موندش تا موقعی ادامه داشت که نفس های داغ پسرو توی گردنش حس نکنه! _ بزار وارد قلبت بشم چشم عسلی! این سد دفاعی که بین خودمون کشیدیو بشکن و اجازه بده دستام جز به جز تنت که چیزی جز سرما و بی مهری ندیده تسکین بدن! دندون هاش رو از خشم و بی پروایی پسر روی هم فشردو طی یک حرکت ساده و حرفه ای با دست آزادش دست پسرو از دور کمرش پس زد و در حالی که با لذت به صورت تو هم رفته از دردش که ناشی از پیچوندن مچ دستش بود، خیره میشد با لحن سردی غرید. _از حدت فراتر نرو جئون! برام شکوندن دست هایی که دم از تسکین دادنشون میزنی راحت تر از آب خوردنه! ________________________________ ترسیده و مضطرب با دستای لرزون سعی کرد حلقه دست های محکم و خشنی که مثل مار به دور تنش پیچیده بود رو از خودش جدا کنه اما بی فایده بود. _چ..چی از جونم میخوای؟ ولم...کن!! _برمیگردی به آغوشم...جایی که بهش تعلق داشتی جئون..! 𝗖𝗼𝘂𝗽𝗹𝗲:𝗞𝗢𝗢𝗞𝗩,𝗩𝗞𝗢𝗢𝗞,𝗦𝗘𝗖𝗥𝗘𝗧 𝗚𝗲𝗻𝗿𝗲:𝗥𝗼𝗺𝗮𝗻𝗰𝗲, 𝗥𝗲𝗮𝗹 𝗹𝗶𝗳𝗲, 𝗣𝘀𝘆𝗰𝗵𝗼𝗹𝗼𝗴𝗶𝗰𝗮𝗹, 𝗦𝗺𝘂𝘁
𝘿𝙖𝙧𝙠𝙣𝙚𝙨𝙨 | 𝙑𝙠𝙤𝙤𝙠 by Sarculine_LA
36 parts Ongoing
جونگکوک فقط با جمله‌ی "باهاش‌ازدواج‌کن‌عاشقش‌میشی" تن به ازدواج با کیم تهیونگ میلیاردر داده بود.. و خب درست بود، اون عاشق تهیونگ شد.. اما آیا این برای تهیونگ هم صدق می‌کرد؟ قطعا نه!! اما درست زمانی که همه چیز داشت خراب میشد زندگیشون بشدت تغییر کرد... شاید یک اتفاق بد بود اما با یک پایان خوب؟! شاید... ــــــــــــــــ برشی از داستان: -اون موقعی که منو زدی منم میتونستم بزنم، منم میتونستم از خودم دفاع کنم.. من آدم ضعیفی نیستم اما عشقت... تهیونگ عشقت زندگیمو خراب کرده.. عشق یک طرفه ای که داره مثل خُره کل وجودمو میخوره،اما تهیونگ.. تو هیچوقت قدرت عشق رو نفهمیدی..! ـــــــــــــــــــــــــ -میترسم از روزی که جیمین با منِ واقعی رو به رو بشه.. اونوقت دیگه شاید هیچوقت برای من نباشه! ــــــــــــــــــــــــ -قبل اینکه پامون به اونجا باز بشه حتی فکرشم نمی‌کردم که با دیدنت انقدر قلبم به تپش بیوفته... ـــــــــــــــــــــــ -اجازه بده از اول شروع کنیم.. name:darkness Couple: Vkook Couple Sub: Yoonmin, Minsong Genre: Romance, Fantasy, Sad, Social Life, Happy end the r: Lara start: 1403/8/15 end:.. #vkook #Yoonmin #romance
Damon/رام کردن by Lomara_926
24 parts Ongoing
رمانِ: DAMON نویسنده: لومارا کیم‌تهیونگ٬بااون‌پوستِ‌گندُمی و لطیفش ..یجور زیباییِ دست‌نیافتنی داشت..استخونه‌گونهٔ‌ش برجسته بود..لب‌ های خوش‌فرم و قلوه‌ای داشت که همیشه یِ حالتِ نیمه‌لبخند روشون بود ٬ اما چیزی که تهیونگ رو از بقیه خاص‌تر‌ نشون میداد ٬ چشم‌هاش‌بود...قهوه‌ایِ‌روشن مثلِ عَسلِ‌ناب ..بعضی وقتا وقتی نور بهشون میتابید یه هاله‌ی طلایی دورِ مردمک چشمش درست میشد ..مژه های بلند و مشکیش مثلِ‌سایه‌بونه ظریفی روی چشماش افتاده بود تهیونگ ی زیبایی دلنشین و گیرا داشت..ی‌جورایی انگار تابلو نقاشی زنده بود‌ ی اثره هنریِ بی‌نقص.. و جئون جونگکوک.. مردی که به گرگ سیاه میشناسنش.. مافیایی که بیرحم و کاریزماتیکه٬تنهاییِ عمیقی داره.. گذشته ی سختی داشته اونقدر سخت که میتونم بگم از همون بچگی برای تسکین درداش به یه قاتل تبدیل شد "نقطه‌ضعف؟!" ممکنه یِ‌نفر باشه ٬ کسی که قلبش‌رو‌لمس‌میکنه که باعث میشه چشم‌های اون مرده تنها بازشه.. کسی‌که با ی نگاهِ آرومش٬ همه‌ی‌ زخم‌هاش رو ساکت میکنه.. "آیا ممکنه کیم تهیونگ و جئون جونگکوک که از دو دنیای کاملاً متفاوتن.. یکی مثلِ نور ٬ ساده ٬ لطیف و بی‌خبر از تاریکی دنیا.. یکی مثلِ شب٬ پر از راز ٬پر از زخم ؛ پر از خشم و نفرت.." همدیگرو ملاقات کنن.. و بعد‌عاشق‌‌بشن؟
fₒᵣcₑd ₘₐᵣᵣᵢₐgₑ:ازدواج اجباری💍🔇 by 4xiuyclytj
39 parts Ongoing
بخشی از فیک: پدر جیمین:الفات از خارج برگشته جیمین:... پدر جیمین:هی واقعا مشتاق نیستی بعد سال ها نبودنش بری برای دیدنش جیمین:بابا من شیش سالم بود که اون رفت خارج من حتی قیافشم یادم نمیاد پدر جیمین:بلخره که اون بعد ۱۹ سال برگشته کره تو امگاشی وظیفه توئه که بری به دیدنش جیمین:اون..آلفای.. من..نیست(بخش بخش) ___________________________________________________________________________ یونگی:تو فقط برای بدنیا اوردن توله های من اینجایی پس توهم عشق و عاشقی به سرت نزنه جیمین:... ___________________________________________________________________________ پدرجیمین:اون آلفای توئه به علاوه تنها آلفای سلطنتیِ پس میتونه هرکاری که میخواد باهات بکنه پس دیگه اینجا نیا و شکایت نکن چون تو قرار نیست هیچوقت طلاق بگیری این حرف منه و اینجام حرف حرف منه ___________________________________________________________________________ ژانر:اینکه چی پیش بیاد تعداد پارت:نامعلوم وضعیت اپ:سریع اپ میکنم البته اگه حمایت بشه وگرنه شاید کم پس بستگی به ووت و کامنت هایه که میزارید البته فالو کردنتونم کم بی تاثیر نیست و اینکه به حمایتتاتون شدیدن نیازه:)
Heir of Wrath (Legacy of the Underworld1) by Dreamer066
40 parts Ongoing
عشق مثل لیسیدن عسل از لبه‌ی تیغ میمونه. مخصوصا اگه در دنیای مافیا متولد شده باشی... 🔞SEXUAL CONTENT تالیا بیانچی پرنسس مافیای ایتالیایی، وقتی برای اولین بار به آسایشگاه فرستاده شد فقط یک چیز رو میدونست: جهان مافیا با زن‌ها مهربان نیست. امید تنها چیزیه که موفق شده تالیا رو حتی با گذشت ده سال در آسایشگاه سنت ماریو زنده نگه داره. امید به اینکه روزی پدرش برگرده و اون رو با خودش به خونه برگردونه. اما سرنوشت بارها ثابت کرده همه چیزهای "سیاه و سفید" پشت پرده‌ای از دروغ‌های هفت رنگ پنهان شدن... تالیا همیشه میدونست پدرش میتونه چقدر بیرحم باشه اما هیچوقت انتظار نداشت که اون رو به ترسناک ترین مرد غرب واگذار کنه. رئیس آینده مافیای کوزا نوسترا. مارکو رومانو. یک قاتل خونسرد... زیبا و خبیث. مردی که سال‌هاست انسانیت رو درونش کشته، روحش رو در سکنه‌های تاریک گذشتش رها کرده. چطور ممکنه قلب مُرده‌ای که چیزی بجز خشم و نفرت درونش جریان نداره، قادر به عشق ورزیدن باشه؟ این همون کاریه که فقط تالیا میتونست ممکن‌اش کنه و باعث بشه مارکو اون کلمات ممنوعه و خطرناک رو به زبون بیاره: " من آدم‌های دیگه رو برای کوزا نوسترا میکشم اما برای تو گلوله میخورم، خونریزی میکنم و میمیرم. تو مال منی و تا آخرین نفس ازت محافظت میکنم."
You may also like
Slide 1 of 10
𝙄'𝙢 𝙋𝙖𝙞𝙣, 𝙃𝙚 𝙄𝙨 𝘾𝙪𝙧𝙚! cover
Belong to Alpha || متعلق به آلفا cover
𝘿𝙖𝙧𝙠𝙣𝙚𝙨𝙨 | 𝙑𝙠𝙤𝙤𝙠 cover
^^ KookV short stories ^^ cover
Damon/رام کردن cover
fₒᵣcₑd ₘₐᵣᵣᵢₐgₑ:ازدواج اجباری💍🔇 cover
𝐔𝐧𝐬𝐩𝐨𝐤𝐞𝐧[𝐕𝐊𝐨𝐨𝐤/𝐊𝐨𝐨𝐤𝐕 𝐀𝐔] cover
🚷 MY RED BALLERINA🚷 cover
𝕄𝕪 𝕙𝕠𝕥 𝕟𝕦𝕣𝕤𝕖🫂🦋 cover
Heir of Wrath (Legacy of the Underworld1) cover

𝙄'𝙢 𝙋𝙖𝙞𝙣, 𝙃𝙚 𝙄𝙨 𝘾𝙪𝙧𝙚!

25 parts Ongoing

جدا کردن دست پسر که با گستاخی کمرشو گرفته بودو به دیوار پشت سرشون تکیه اش داده بود، کمتر از سه ثانیه طول میکشید اما بی حوصله چشماش رو توی حدقه چرخوند و ترجیح داد بی حرکت بمونه. البته این خونسرد موندش تا موقعی ادامه داشت که نفس های داغ پسرو توی گردنش حس نکنه! _ بزار وارد قلبت بشم چشم عسلی! این سد دفاعی که بین خودمون کشیدیو بشکن و اجازه بده دستام جز به جز تنت که چیزی جز سرما و بی مهری ندیده تسکین بدن! دندون هاش رو از خشم و بی پروایی پسر روی هم فشردو طی یک حرکت ساده و حرفه ای با دست آزادش دست پسرو از دور کمرش پس زد و در حالی که با لذت به صورت تو هم رفته از دردش که ناشی از پیچوندن مچ دستش بود، خیره میشد با لحن سردی غرید. _از حدت فراتر نرو جئون! برام شکوندن دست هایی که دم از تسکین دادنشون میزنی راحت تر از آب خوردنه! ________________________________ ترسیده و مضطرب با دستای لرزون سعی کرد حلقه دست های محکم و خشنی که مثل مار به دور تنش پیچیده بود رو از خودش جدا کنه اما بی فایده بود. _چ..چی از جونم میخوای؟ ولم...کن!! _برمیگردی به آغوشم...جایی که بهش تعلق داشتی جئون..! 𝗖𝗼𝘂𝗽𝗹𝗲:𝗞𝗢𝗢𝗞𝗩,𝗩𝗞𝗢𝗢𝗞,𝗦𝗘𝗖𝗥𝗘𝗧 𝗚𝗲𝗻𝗿𝗲:𝗥𝗼𝗺𝗮𝗻𝗰𝗲, 𝗥𝗲𝗮𝗹 𝗹𝗶𝗳𝗲, 𝗣𝘀𝘆𝗰𝗵𝗼𝗹𝗼𝗴𝗶𝗰𝗮𝗹, 𝗦𝗺𝘂𝘁