Story cover for My fault (BL) by user49167690
My fault (BL)
  • Reads 965
  • Votes 56
  • Parts 20
  • Reads 965
  • Votes 56
  • Parts 20
Ongoing, First published Mar 29
4 new parts
نام رمان: اشتبا من (بی‌ال)

لورین و لوین هرگز تصور نمی‌کردند که یک سفر ناگهانی به ترکیه، زندگی‌شان را از این رو به آن رو کند. مادرشان بدون اطلاع آن‌ها ازدواج کرده و حالا، آن‌ها مجبورند در عمارتی مجلل اما پر از تنش و راز زندگی کنند. اما این فقط شروع ماجراست...

یامان و کایا، دو برادر ناتنی‌شان، دو چهره‌ی کاملاً متضاد از جذابیت و خطر را به نمایش می‌گذارند.
کایا، مردی جنتلمن، باوقار و خوش‌پوش که همیشه به نظر می‌رسد همه‌چیز را تحت کنترل دارد، اما پشت این چهره‌ی آرام احساسی عمیق و مهارناپذیر پنهان است.
در مقابل، یامان، مردی سرکش، بی‌باک و پر از آتش است که همیشه درگیر کارهای خطرناک و غیرقانونی است. یامان از قوانین پیروی نمی‌کند، اما وقتی چیزی را بخواهد، برایش می‌جنگد، حتی اگر آن چیز، یک عشق ممنوعه باشد...

از همان شب جشن، دوقلوها متوجه می‌شوند که کایا و یامان چیزی فراتر از برادران ناتنی هستند... آن‌ها طوفانی از احساسات سرکوب‌شده، وسوسه‌های ممنوعه و کشش‌های غیرقابل‌انکارند.
⸻

📢 خبر بزرگ برای طرفدارای "اشتبا من"!
این رمان با عبور از فیلترهای سخت‌گیرانه‌ی امتیازدهی، موفق شد از هوش مصنوعی OpenAI نمره ۸.۸ از ۱۰ بر اساس استانداردهای سایت IMDb دریافت کنه!
⁉️ یعنی چی؟ یعنی از نظر شخصیت‌پردازی، دیالو
All Rights Reserved
Sign up to add My fault (BL) to your library and receive updates
or
#2گی
You may also like
نیلوفر آبی  by user20576447
26 parts Ongoing
نیلوفر آبی 🪷 کامل شده کاپل : ووسان ، سونگجونگ ژانر ، رمنس ، پلیسی _تو این قدر پستی که حتی به پسر خودت هم رحم نمیکنی و اونو داخل همچین کثافتی کشیدی. _تو که میدونی سربازرس... این شغل خانوادگی ماست... بعد از من پسرم صاحب همه ی ایناست، این چیزیه که خودشم دوست داره... پسرم بهش نشون بده. لرزش بدن وویونگ داخل کمد بیشتر شده بود، این حرفا حس خوبی بهش نمیداد، صدای شلیک گلوله و جیغ مادرش باعث شد پسرک حتی نفس کشیدن رو هم از یاد ببره :یوبو... جی چان... جی چان... صدای شلیک دوم و صدای مادرش قطع شد :خونه رو بگردین مطمئنم پسرشون هم خونه ست. در اتاق باز شد، پسر جوان در حالی که اسلحه ای به دست داشت پا داخل اتاق گذاشت، با دقت و چشمایی سرد اطراف رو نگاه می‌کرد که کمد بزرگ داخل اتاق نظرش رو جلب کرد. به سمتش رفت و آروم درش رو باز کرد، پسری مچاله شده توی خودش در حالی که بدنش میلرزید و سرشو روی زانوهاش گذاشته بود اونجا نشسته بود. وویونگ هر لحظه منتظر بود صدای شلیک گلوله رو بشنوه و دردی زیاد بدنش رو پر کنه، اما به جاش صدایی سرد و یخی شنید :اینجا کسی نیست. سر وویونگ کمی بالا اومد، دستی اسلحه به دست رو دید که روی ساعد دست صاحب صدا خالکوبی یه نیلوفر آبی بود.
fₒᵣcₑd ₘₐᵣᵣᵢₐgₑ:ازدواج اجباری💍🔇 by 4xiuyclytj
39 parts Ongoing
بخشی از فیک: پدر جیمین:الفات از خارج برگشته جیمین:... پدر جیمین:هی واقعا مشتاق نیستی بعد سال ها نبودنش بری برای دیدنش جیمین:بابا من شیش سالم بود که اون رفت خارج من حتی قیافشم یادم نمیاد پدر جیمین:بلخره که اون بعد ۱۹ سال برگشته کره تو امگاشی وظیفه توئه که بری به دیدنش جیمین:اون..آلفای.. من..نیست(بخش بخش) ___________________________________________________________________________ یونگی:تو فقط برای بدنیا اوردن توله های من اینجایی پس توهم عشق و عاشقی به سرت نزنه جیمین:... ___________________________________________________________________________ پدرجیمین:اون آلفای توئه به علاوه تنها آلفای سلطنتیِ پس میتونه هرکاری که میخواد باهات بکنه پس دیگه اینجا نیا و شکایت نکن چون تو قرار نیست هیچوقت طلاق بگیری این حرف منه و اینجام حرف حرف منه ___________________________________________________________________________ ژانر:اینکه چی پیش بیاد تعداد پارت:نامعلوم وضعیت اپ:سریع اپ میکنم البته اگه حمایت بشه وگرنه شاید کم پس بستگی به ووت و کامنت هایه که میزارید البته فالو کردنتونم کم بی تاثیر نیست و اینکه به حمایتتاتون شدیدن نیازه:)
You may also like
Slide 1 of 10
𝕄𝕪 𝕙𝕠𝕥 𝕟𝕦𝕣𝕤𝕖🫂🦋 cover
نیلوفر آبی  cover
ஜ 𝑻𝒉𝒆 𝒍𝒊𝒕𝒕𝒍𝒆 𝒔𝒂𝒗io𝒓𝒔 ʚϊɞ 𝑵𝒂𝒎𝒋𝒊𝒏 ஜ( Completed ) cover
fₒᵣcₑd ₘₐᵣᵣᵢₐgₑ:ازدواج اجباری💍🔇 cover
🖤معرفی فن فیک های کیپاپ 🖤 cover
"𝐢𝐜𝐞 𝐛𝐨𝐲" cover
No bisou (Yeonbin)  cover
52  Hertz Baekhyun  cover
"loving you" cover
 𓄼در جستجوی خوشبختی𓄹 cover

𝕄𝕪 𝕙𝕠𝕥 𝕟𝕦𝕣𝕤𝕖🫂🦋

26 parts Ongoing

تهیونگ، ۲۸ ساله و پرستار به‌-ظاهر آروم، دنبال یه کار موقته تا قسطاشو بده. وقتی برای مراقبت از دو پسر خاله ی ۲۰ ساله- جیمین و جونگ‌کوک-استخدام می‌شه، فکر می‌کنه با چند تا بچه پولدار طرفه. ولی رازشون خیلی تیره‌تره: جفتشون «ددی»-های حرفه‌ای دنیای BDSM‌ان؛ دنبال یه «لیتل» می‌گردن که تسلیمش شن. تهیونگ می‌خواست چند شب مرخصی بگیره، اما حالا شب‌هاش پر از دستبند مخملی، نقش‌بندی دستورها و پیدا کردن امن‌ترین جای دنیا-آغوش دو ددی بیست‌ساله- شده... آیا یه لیتلِ ۲۸ ساله می‌تونه قوانینش رو به‌هم بزنه و قلب دو ددی سرکش رو مال خودش کنه یا همه چیز توی تاریکیِ اتاق فرمان متوقف می‌شه؟🫠 . . . امیدوارم از خوندنش لذت ببرید🦋 #BDSM #Little #Kookmin #Vminkook