Story cover for  Project No: YOU | پروژه شماره تو by LookLikeMicasa
Project No: YOU | پروژه شماره تو
  • Reads 105
  • Votes 15
  • Parts 4
  • Reads 105
  • Votes 15
  • Parts 4
Ongoing, First published Apr 09
اون شب، وقتی صدای نفس‌های بریده‌ی مادرش با خنده‌ی مرد مست قاطی شد، یه چیزی توی ته‌وون شکست.
حالا، سال‌ها بعد، همون پسر زخم‌خورده، اسمش لرزه به دل روسای قدیمی میندازه.
یه میزگرد
یه خیانت
یه معامله
ازدواج با دختری که چیزی بیشتر از یه پیاده نظام توی بازیه.
گذشته ای که هیچوقت رهاشون نکرده، نقشه های مرگبار، بازی قدرت و تنها سلاحی که باید پنهان بمونه...عشق


تایم آپ: هر وقت که ووت و کامنتا به ۱۰+ تا برسه⚠️
All Rights Reserved
Sign up to add Project No: YOU | پروژه شماره تو to your library and receive updates
or
#45korean
You may also like
Bloody band {Dramione} by hasti_irt
24 parts Ongoing
" ما آدم های بیگناهی نیستیم بیبی گرل، اما جنایتکار هم نیستیم " " We are not innocent people baby girl, but we are not criminals either " دریکو لوسیوس مالفوی، اونجوری که همه فکر میکردن بیگناه نبود. اون آدمی که همه به عنوان پسر بزرگ خاندان مالفوی، وارث شرکت عطر گل سرخ میشناختن نبود. اون رییس یکی از بزرگترین باند های مافیایی جهان، باند بلود باند (باند خونین) بود‌. یکی از بی احساس ترین، سادیسمی ترین و بهترین آدمکش جهان... اما چی میشه اگه یه باند تازه کار بخواد اون رو زمین بزنه؟ باندی که با اینکه تازه شروع به کار کرده ولی حسابی ترکونده، باندی که برای همه یه خطر محسوب میشه... باند وایت وولف (گرگ سفید) که رییسش ... یه زنه. حالا دریکو باید با حقیقت هایی که پشت در های بسته ی گذشته بسته شده رو به رو بشه، احساساتی رو تجربه که کنه تا حالا تجربه نکرده، دوباره از اول شروع کنه تا بتونه زنده بمونه. 𝐃𝐫𝐚𝐦𝐢𝐨𝐧𝐞 🔗 𝐃𝐚𝐫𝐤, 𝐒𝐦𝐮𝐭, 𝐓𝐨𝐫𝐭𝐮𝐫𝐞 🌚 by me!✨
᭝‌ 𝐅𝐚𝐜𝐞𝐥𝐞𝐬𝐬 | بی‌چهـره  by Aristya_1016
8 parts Complete
،، وضعیت: پایان‌یافته 𓏲 ⤎ کیم نامجون صاحب یکی از موفق‌ترین شرکت‌های پارچه سازی و مُد کشور بود که همه در برابرشش سست و هراسون می‌شدن اما اون تنها مقابل یک نفر ضعیف و عاشق بود. همسرش لی هایون! اما از کجا باید می‌دونست همسری که این همه مدت بهش عشق می‌ورزید هیچوقت باهاش صادق نبوده؟ پیام عجیبی که داخلش همسرش رو یک خیانتکار خطاب می‌کرد و ورود شخص جدیدی به زندگی مشترکشون، باعث به وجود اومدن طوفان بزرگی شده بود! ⋅───╼─╾───⋅ _من هیچی به جز تو ندارم. اگه تو هم نباشی... دیگه دلیلی برای موندن ندارم. اون لعنتی رگش رو زده بود! نامجون با فریادی مردانه به سمت همسرش دوید و اون رو در آغوش کشید. _هه‌ری... لعنتی هه‌ری با من بمون. دستش رو روی برشی که با شیشه ایجاد کرده بود گرفت و فشار داد. نمی‌تونست فشار خونی که به کف دستش وارد می‌شه رو تحمل کنه. این همسرش بود که داشت زیر دستش جون می‌داد. _همیشه آرزوم بود... یک بار من رو با اسم خودم صدا بزنی! ᝰ Couple: ⤷ Kim Namjoon ⤷ Lee HaYeon ⤷ Baek Hae Ri ᝰ Genre: ⤷ Romance ⤷ Angst ⤷ Dram
Damon/رام کردن by Lomara_926
24 parts Ongoing
رمانِ: DAMON نویسنده: لومارا کیم‌تهیونگ٬بااون‌پوستِ‌گندُمی و لطیفش ..یجور زیباییِ دست‌نیافتنی داشت..استخونه‌گونهٔ‌ش برجسته بود..لب‌ های خوش‌فرم و قلوه‌ای داشت که همیشه یِ حالتِ نیمه‌لبخند روشون بود ٬ اما چیزی که تهیونگ رو از بقیه خاص‌تر‌ نشون میداد ٬ چشم‌هاش‌بود...قهوه‌ایِ‌روشن مثلِ عَسلِ‌ناب ..بعضی وقتا وقتی نور بهشون میتابید یه هاله‌ی طلایی دورِ مردمک چشمش درست میشد ..مژه های بلند و مشکیش مثلِ‌سایه‌بونه ظریفی روی چشماش افتاده بود تهیونگ ی زیبایی دلنشین و گیرا داشت..ی‌جورایی انگار تابلو نقاشی زنده بود‌ ی اثره هنریِ بی‌نقص.. و جئون جونگکوک.. مردی که به گرگ سیاه میشناسنش.. مافیایی که بیرحم و کاریزماتیکه٬تنهاییِ عمیقی داره.. گذشته ی سختی داشته اونقدر سخت که میتونم بگم از همون بچگی برای تسکین درداش به یه قاتل تبدیل شد "نقطه‌ضعف؟!" ممکنه یِ‌نفر باشه ٬ کسی که قلبش‌رو‌لمس‌میکنه که باعث میشه چشم‌های اون مرده تنها بازشه.. کسی‌که با ی نگاهِ آرومش٬ همه‌ی‌ زخم‌هاش رو ساکت میکنه.. "آیا ممکنه کیم تهیونگ و جئون جونگکوک که از دو دنیای کاملاً متفاوتن.. یکی مثلِ نور ٬ ساده ٬ لطیف و بی‌خبر از تاریکی دنیا.. یکی مثلِ شب٬ پر از راز ٬پر از زخم ؛ پر از خشم و نفرت.." همدیگرو ملاقات کنن.. و بعد‌عاشق‌‌بشن؟
You may also like
Slide 1 of 10
my dad cover
Bloody band {Dramione} cover
 My attractive rival cover
Fell In Love With My Kindapper cover
᭝‌ 𝐅𝐚𝐜𝐞𝐥𝐞𝐬𝐬 | بی‌چهـره  cover
One Shot | BTS cover
𝐔𝐧𝐬𝐩𝐨𝐤𝐞𝐧[𝐕𝐊𝐨𝐨𝐤/𝐊𝐨𝐨𝐤𝐕 𝐀𝐔] cover
Damon/رام کردن cover
دختری با قلب مُنجمد cover
My Precious Trust || vkook|| Sezon1 cover

my dad

16 parts Complete

نمی توانم، حتی نام تو را بر زبان بیاورم.