抖阴社区

Part 20

351 65 6
                                        

خب بحث مهمونی پیش بیاد و جیمین به فکر لباسش نباشه؟؟؟
مگه میشه...بعد از افتضاح آبرو بری که پیش اومد و قولی که به اون دو نفر داد
تونست یکم بعد از رابطه ی اتیشی با مافینش تنها باشه...
اما اون پشمک با فلفلش روی اعصابش راه میرفت که لباس نداره خب حق هم داشت قرار نبود با لباسای اسپرت ببرتش به اون مهمونی...
بخاطر همین مجبور شد دست کوچیکشو بگیره و ببرتش به یه مرکز خرید لوکس تو هانام تا فلفلش رو از تو مغزش بکشه بیرون...

__ این خوبه؟؟خوشگل شدم؟؟ رنگش بد نیست؟؟

با تعجب نگاهش میکرد...این همین جیمین شیطون و خنگ و وراجش...چطور همچین سلیقه ی خوبی تو انتخاب لباس داره تا الان سه تا ست پوشیده بود یکی روشن و سفید یکی تیره و یکی همین لباسای تنش بود...پیرهن البالویی ابریشمی که یقه ی بازی داشت و شلوار راسته و خوش دوخت مشکی با کفش های اسپرت لژ دار...
انقدر این سه تا ست بهش میومد که جونگکوک تصمیم داشت هر سه رو براش بخره

__تو چقدر خوش سلیقه ی کاپ کیک...همشونو میخریم چون همسون خیلی بهت میومد

با سرخ شدن و لبخندش طاقت نیاوردبلند شد و صورت مثل ماهش رو محکم بوسید...

__برو عوضشون کن تا من حساب میکنم...

__باشه ددی...

بعد از خرید لباس و بردنش به کافه به خونه برگشتن و باید برای معمونی اماده میشدن اینکه همه چی داشت اروم و بدون دردسر میگذشت عجیب بود اینکه جیمین لباس های خوبی انتخاب کرده بود و با ارایش ملایم و نازی جلوش ایستاده بود تا نشونش بده عجیب بود شایدم...انقدر اتفاقات فیلم هندی طور براش با این کوچولوی ابر مانند افتاده بود که حالا که همه چی داشت اروم‌پیش میرفت نمیتونست باورش کنه...
لبخندی بهش زد و دستای نرم و کوچیکشو بوسید...

__جونگکوک خیلی جذاب شدی...میشه بیشتر سیاه بپوشی...اینجوری سرتا پا...هوم؟

__هر چی تو بخوای فندوق کوچولو...

__استرس دارم‌..ولی ازون قرصه خوردم که نمیزاره دل درد بگیری

اخمی کرد و صورتشو قاب گرفت

__عشق من نباید سرخود قرص بخوری چی خوردی اخه

__ضد اسهال

اهی کشید و دستش رو گرفت

__برای این اسهالت میریم دکتر...لازم نیست نگرانش باشی

__یعنی خوب میشه؟؟

__معلومه که خوب میشه...بیا بریم...باید سر وقت برسیم...

دنبال خودش کشیدتش و وارد پارکینگ شدن اون بنز انتخاب خوبی بود در رو براش باز کرد و با نشستنش خودش هم پشت فرمون نشست...باید باهاش صحبت میکرد و توجیهش میکرد تا اماده ی هر رفتاری باشه...

__جیمین خوشگلم گوشت با منه؟

با چرخیدن سر کوچولوش لبخندی زد...بامزه ترین موجود زنده ی دنیاست...

She is a he 2Where stories live. Discover now