抖阴社区

??????? ???? ??? ?? ??????? ????? ??? ??

146 21 14
                                        

شرلوک جاشو با جان عوض کرد و جان رو زیرش

انداخت

شرلوک:نظرت راجب پشه زدگی پشه هلمز چطوره

جان قبل از اینکه حرفی بزنه و از شرلوک منظورشو

بپرسه


شرلوک به گردنش حمله ور شد و شروع به ساک زدن

گردنش شد


جان خودشو زیر بدن شرلوک پیچ و تاپ میداد و حالا


آه کشیدناش شروع شده بود این کارش باعث میشد


شرلوک بخواد همونجا کارو تموم کنه


شرلوک همینطور که گردن جان رو ساک میزد و رد لاو


بایت هارو پر رنگ تر میکرد سرمای دستاش رو رو بدن


گرم جان میکشید و این داش جان رو دیونه میکرد


جان:شرلوک گاددد


شرلوک:من که هنوز کاری نکردم


جان با نفس نفس زدن هاش گف:عمم پس این لاو


بایتارو برام نقاشی کرده اگه لستراد بفهمه پوستمون


کنده اس


شرلوک خنده ای بلند کرد و بعد با قیافه ای گیج گف به


گِرگ میگی لستراد؟

جان:اگه بدونه باز نتونستی اسمشو درست بگی پرونده


قتل خودت رو درست میکنه


شرلوک:فعلا که من هستم که ممکنه یکی رو امشب زیر


خودم بکشم


جان لباشو به لبای بی قرار شرلوک سپرد و آروم


همراهیش کرد و همینطور دستشو به سرشونه های


لخت شرلوک کشید


صدای داد زدن خانم هادسون و بالا رفتنش از پله ها


باعث شد جان اونقد هول کنه که یهو شرلوک رو هل


بده و پتورو تا موهاش بالا بکشه


شرلوک که با یه ور کتفش رو زمین افتاده بود سریع بلند


شد و حوله شو تنش کرد و به سمت در اتاق



میخواست بره که در اتاق با ضربه محکم خانم


هادسون با پاش وا شد و خرد تو دماغ شرلوک و


همینطوری افتاد زمین



شرلوک با داد گف:جایی تصویب کردن که صاحب خونه

نصفه شبی با در بیان تو دماغ مستجر



devil of my life[Jhonlock]~~by wings(persian)Where stories live. Discover now