Story cover for devil of my life[Jhonlock]~~by wings(persian) by tpwk_stylenson
devil of my life[Jhonlock]~~by wings(persian)
  • Reads 2,133
  • Votes 287
  • Parts 11
  • Reads 2,133
  • Votes 287
  • Parts 11
Ongoing, First published Nov 08, 2020
Mature
جان:تو دقیقا چیکار کردی


شرلوک:جان برات توضیح میدم خواهش میکنم



بدون توجه بهش به سمت اتاق خوابشون رف ساکتو در آورد و لباساشو توش پرت میکرد


شرلوک:داری چیکار میکنی


جان:من برات کافی نبودم نیازی به وجودم اینجا نیس



جان قدماشو به سمت در اتاق تغییر داد


شرلوک خودشو جلوی در انداخت
 

شرلوک:نمیزام بری


جان:برو کنار نمیخوام آخرین باری که میبینمت بزنمت


شرلوک:بهم فرصت بده برات همه چیرو توضیح میدم


جان شرلوکو با بی رحمی کنار زد


شرلوک نتونست تحمل کنع مچ جانو گرف


جان:ولم کن فرصت دادم بهت خیلی زیاد 


شرلوک:جان خواهش میکنمم التماست میکنم این کارو با من نکن


جان:به من دست نزن دیگه حق نداری به من دست بزنی


صدای کوبیده شدن در با سر خوردن اشک شرلوک همراه شد


اگه دنبال جایی هستید که همه چیز رو در قاب داستان داشته باشه اسمات همه لبخند ها غم ها تلخی ها مرگ ها این داستان نا امیدتون نمیکنه
(CC) Attrib. NonComm. NoDerivs
Sign up to add devil of my life[Jhonlock]~~by wings(persian) to your library and receive updates
or
You may also like
Heir of Wrath (Legacy of the Underworld1) by Dreamer066
39 parts Ongoing
عشق مثل لیسیدن عسل از لبه‌ی تیغ میمونه. مخصوصا اگه در دنیای مافیا متولد شده باشی... 🔞SEXUAL CONTENT تالیا بیانچی پرنسس مافیای ایتالیایی، وقتی برای اولین بار به آسایشگاه فرستاده شد فقط یک چیز رو میدونست: جهان مافیا با زن‌ها مهربان نیست. امید تنها چیزیه که موفق شده تالیا رو حتی با گذشت ده سال در آسایشگاه سنت ماریو زنده نگه داره. امید به اینکه روزی پدرش برگرده و اون رو با خودش به خونه برگردونه. اما سرنوشت بارها ثابت کرده همه چیزهای "سیاه و سفید" پشت پرده‌ای از دروغ‌های هفت رنگ پنهان شدن... تالیا همیشه میدونست پدرش میتونه چقدر بیرحم باشه اما هیچوقت انتظار نداشت که اون رو به ترسناک ترین مرد غرب واگذار کنه. رئیس آینده مافیای کوزا نوسترا. مارکو رومانو. یک قاتل خونسرد... زیبا و خبیث. مردی که سال‌هاست انسانیت رو درونش کشته، روحش رو در سکنه‌های تاریک گذشتش رها کرده. چطور ممکنه قلب مُرده‌ای که چیزی بجز خشم و نفرت درونش جریان نداره، قادر به عشق ورزیدن باشه؟ این همون کاریه که فقط تالیا میتونست ممکن‌اش کنه و باعث بشه مارکو اون کلمات ممنوعه و خطرناک رو به زبون بیاره: " من آدم‌های دیگه رو برای کوزا نوسترا میکشم اما برای تو گلوله میخورم، خونریزی میکنم و میمیرم. تو مال منی و تا آخرین نفس ازت محافظت میکنم."
𝘿𝙖𝙧𝙠𝙣𝙚𝙨𝙨 | 𝙑𝙠𝙤𝙤𝙠 by Sarculine_LA
36 parts Ongoing
جونگکوک فقط با جمله‌ی "باهاش‌ازدواج‌کن‌عاشقش‌میشی" تن به ازدواج با کیم تهیونگ میلیاردر داده بود.. و خب درست بود، اون عاشق تهیونگ شد.. اما آیا این برای تهیونگ هم صدق می‌کرد؟ قطعا نه!! اما درست زمانی که همه چیز داشت خراب میشد زندگیشون بشدت تغییر کرد... شاید یک اتفاق بد بود اما با یک پایان خوب؟! شاید... ــــــــــــــــ برشی از داستان: -اون موقعی که منو زدی منم میتونستم بزنم، منم میتونستم از خودم دفاع کنم.. من آدم ضعیفی نیستم اما عشقت... تهیونگ عشقت زندگیمو خراب کرده.. عشق یک طرفه ای که داره مثل خُره کل وجودمو میخوره،اما تهیونگ.. تو هیچوقت قدرت عشق رو نفهمیدی..! ـــــــــــــــــــــــــ -میترسم از روزی که جیمین با منِ واقعی رو به رو بشه.. اونوقت دیگه شاید هیچوقت برای من نباشه! ــــــــــــــــــــــــ -قبل اینکه پامون به اونجا باز بشه حتی فکرشم نمی‌کردم که با دیدنت انقدر قلبم به تپش بیوفته... ـــــــــــــــــــــــ -اجازه بده از اول شروع کنیم.. name:darkness Couple: Vkook Couple Sub: Yoonmin, Minsong Genre: Romance, Fantasy, Sad, Social Life, Happy end the r: Lara start: 1403/8/15 end:.. #vkook #Yoonmin #romance
You may also like
Slide 1 of 10
𝕄𝕪 𝕙𝕠𝕥 𝕟𝕦𝕣𝕤𝕖🫂🦋 cover
mi.. sin♡[Kookv]  cover
🚷 MY RED BALLERINA���🚷 cover
𝐔𝐧𝐬𝐩𝐨𝐤𝐞𝐧[𝐕𝐊𝐨𝐨𝐤/𝐊𝐨𝐨𝐤𝐕 𝐀𝐔] cover
Belong to Alpha || متعلق به آلفا cover
Heir of Wrath (Legacy of the Underworld1) cover
^^ KookV short stories ^^ cover
RED HOUR | VKOOK ✔️ cover
My Precious Trust || vkook|| Sezon1 cover
𝘿𝙖𝙧𝙠𝙣𝙚𝙨𝙨 | 𝙑𝙠𝙤𝙤𝙠 cover

𝕄𝕪 𝕙𝕠𝕥 𝕟𝕦𝕣𝕤𝕖🫂🦋

25 parts Ongoing

تهیونگ، ۲۸ ساله و پرستار به‌-ظاهر آروم، دنبال یه کار موقته تا قسطاشو بده. وقتی برای مراقبت از دو پسر خاله ی ۲۰ ساله- جیمین و جونگ‌کوک-استخدام می‌شه، فکر می‌کنه با چند تا بچه پولدار طرفه. ولی رازشون خیلی تیره‌تره: جفتشون «ددی»-های حرفه‌ای دنیای BDSM‌ان؛ دنبال یه «لیتل» می‌گردن که تسلیمش شن. تهیونگ می‌خواست چند شب مرخصی بگیره، اما حالا شب‌هاش پر از دستبند مخملی، نقش‌بندی دستورها و پیدا کردن امن‌ترین جای دنیا-آغوش دو ددی بیست‌ساله- شده... آیا یه لیتلِ ۲۸ ساله می‌تونه قوانینش رو به‌هم بزنه و قلب دو ددی سرکش رو مال خودش کنه یا همه چیز توی تاریکیِ اتاق فرمان متوقف می‌شه؟🫠 . . . امیدوارم از خوندنش لذت ببرید🦋 #BDSM #Little #Kookmin #Vminkook