抖阴社区

?14?

695 199 130
                                    

به هری نگاه کرد که با حالت آشفته ای به برگه ی درستش خیره شده بود

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

به هری نگاه کرد که با حالت آشفته ای به برگه ی درستش خیره شده بود

:این و تو پارک سمتتون پرت کردن ?

:آره ... کلماتش یکم برام آشنا بود اما ... یادم نمیاد

:دست های کثیف ,D,H ... این اسم گروهه لویی

:این چه معنی میده ?

:باید فکر کنم

انگار که نمیشنید لویی چی داره میگه تو افکار خودش غرق شده بود
از جاش بلند شد و بی هدف یه قدم برمیداشت و دوباره برمیگشت سر جای اولش

:هر... اچ ? لطفا ...آروم باش داری منو میترسونی

:نمیدونم , نمیدونم چی درسته

لویی از جاش بلند شد و سمت هری رفت , دستای هری رو گرفت اما اون اصلا آروم نمیشد

روبه روش ایستاد و دو طرف صورت هری رو گرفت

:هی هی ... به من نگاه کن , هری?

هری بعد چند بار پلک زدن بدون حرکت به چشم های لویی خیره شد

:اونا میخوان یه کاری بکنن ... علیه من , علیه پسرام , اگه بمونید خطرناکه .... اگه بفرستمتون برید .... از اینکه نمیدونم چه بلایی سرتون میاد دیوونه میشم

انگشتشو رو گونه ی هری کشید

:ما پیش تو جامون امنه , چیزیمون نمیشه

هری بعد چند لحظه سرشو تکون داد و انگار که قانع شده باشه دستشو رو دست لویی گذاشت تا بهش اطمینان بده حرف هاشو شنیده

سمت میزش رفت و برگه ای که اعلام یه هشدار بود و برداشت

:نگران سب نباش , کاراشو آنلاین انجام میده نمیتونم اجازه بدم بره بیرون

لویی لبخندی زد و سرشو تکون داد

:ممنونم هری , عام ... اگه کاری نداری من برم !

:نه فقط , تنها بیرون نرو هر جاییم میری خبر بده

:باشه

از اتاق هری بیرون اومد و نفس عمیقی کشید , به دستاش نگاه کرد و بعد اونارو روی سینه اش گذاشت

:دیوونه شدی تاملینسون ! به خودت بیا

:چرا خودتو میزنی?

Driver Where stories live. Discover now