抖阴社区

part 21 (S2)

181 58 337
                                        

لطفا قبل از خوندن ووت بدید و کامنت یادتون نره
کیوتی ها.

ژان سری تکون داد و پاکتی رو که ییبو روی میز انداخته بود برداشت. چیزهای توش رو بیرون ریخت. عکس های زیادی از اون شب بود. عکسایی که ژان با دیدنشون حالش بد میشد. پس تکیه داد و منتظر ییبو موند.

البته قبلش مطمئن شد عکس بابای یببو و کسی که حدس میزد پدر چانیول باشه رو برداره. شاید نمیخواست ییبو اون عکس ها رو ببینه؟ چون میدونست حالش بد میشه. پس قایمشون کرد. بدون اون عکس هم میشد به چیزی رسید.

ییبو هم کمی بعد بهش ملحق شد و عکس هارو برداشت. با اینکه براش سخت بود ولی با دقت بهشون نگاه میکرد. حرفی به ژان نزد چون میدونست دیدن عکسا براش سخته.

همه رو نگاه کرد ولی چیز بدردبخوری توش نبود.

_ هیچی...

+ با دقت نگاه کن ییبو

_ یعنی چی؟

+ بده من نصفشو...با دقت ببین...هر جزئیاتی میتونه مهم باشه

_ اذیت نمیشی؟

ژان‌ نگاهی بهش انداخت، خواست مثل همیشه جوابش رو بده، ولی زبونش رو داخل دهنش گاز گرفت.

+ نه...نگران نباش

ییبو باشه ای گفت و مشغول بررسی شدن. حدود ۱۰ دقیقه بعد، هردوشون همزمان همدیگه رو صدا کردن. نگاهی بهم انداختن و با حدس اینکه حرف هاشون مشترکه بلند و همزمان گفتن:

_+ تتو

قبل از اینکه حرف دیگه ای بزنن، زنگ در به صدا در اومد. ییبو نگاهی به ژان انداخت و رفت تا غذا هارو بگیره. ژان هم عکس رو با موبایلش اسکن کرد و مشغول شد تا وضوح و کیفیتش رو بهتر کنه.

وقتی ییبو برگشت، عکس مدنظر با کیفیت بالا، جلوش بود. ییبو سریع غذاهارو گذاشت و کنارش نشست.

_ چیشد؟

+ میدونی که بعضی باندها برای اعضا تتوی مشترک دارن؟

_ اره معمولا باندهای رده پایین تر اینطورن

+ این تتو میتونه واقعا بهمون کمک کنه

_ این چیه؟

+ فینکس...این تتوی فینکس...یا همون ققنوسه

_ اهان حالا چیکار کنیم؟

+ باید اطلاعات باندی با این تتو رو پیدا کنیم

_ من از منبعمون میپرسم...عکسو برام بفرست

+ باشه خودمم انجامش میدم

عکس رو برای ییبو فرستاد و هردو مشغول غذاهاشون شدن.

_ میگم...ژان...

+ لقمت رو قورت بده...بعد صحبت کن

ییبو لقمه اش رو قورت داد و بهش نگاه کرد.

THE GAME OF DESTINYWhere stories live. Discover now