抖阴社区

?? 3 - 4

8.3K 778 219
                                        

چپتر سوم و چهارم'

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

چپتر سوم و چهارم'

نیاز داشت به اتفاق های این چند روز و حضور ناگهانی پسرک کمی فکر کنه؛ به سمت مکان مورد علاقش، اون رودخونه رفت. موتور رو گوشه ایی پارک کرد. کنار رود رفت تا اینکه صدای هم همه ی مردم به گوشش رسید؛ جنازه؟ با شوک نزدیک تر رفت. مردم دور جنازه ایی که تیکه پاره شده بود و چیزی به تن نداشت جمع شده بودن اما اون جنازه برای تهیونگ، عجیب آشنا بود. مردم رو کنار زد و خم شد تا بیشتر به چهره ی غرق در خون مرد خیره بشه؛ همون طلبکار؟

_ امـ..اما مگه... مگه اون همین صبح.. به یونگی پیام نداده بود!

اونقدر متعجب بود و ناباور به جنازه ی برهنه خیره بود که، قصد داشت خون رویه صورتشو با دستاش پاک کنه تا مطمعن بشه اون طلبکاری نیست که صبح پیام داده بود؛ اما دستش محکم توسط کسی به عقب کشیده شد و اونو از بین جمعیت بیرون کشید.

با تعجب اول به چشمای جونگکوک و بعد به دستای پسر تویه دستاش خیره شد؛ با عصبانیت دستشو از بین دستاش کشید. پشت دندونای چفت شده اش غرید؛

_ باز هم تو ؟

_ آره باز هم من..

_ دیگه دستت به من نخوره

چشمای جونگکوک غمگین شد، آروم لب زد.

_ چرا؟ حالت بهم میخوره یه پسر دیگه بهت دست بزنه ؟ يا..

نگاهشو از چشمای وحشیه تهیونگ گرفت و به زمین خیره شد؛ ادامه داد.

_ یا چون منم، حالت بهم میخوره؟..

تهیونگ به پسری که حالا با چشمای غمگینش به زمین خیره بود، چشم دوخت. "داری چه غلطی میکنی تهیونگ! چرا باید حال خرابتو سر این خالی کنی؟.." افکارشو پس زد و با عصبانیت نفسشو بیرون داد. همونطور که سمت موتورش میرفت پسر رو مخاطب قرار داد.

_ میخوام برم نوشیدنی بخورم..باهام میایی!

جونگکوک لبخند کجی زد که زیر ماسکش مشخص نبود؛ بدون حرف پشت سر مرد حرکت کرد. تهیونگ سوار شد و موتور رو روشن کرد. جونگکوک هم بدون اینکه بخواد دستش با تهیونگ برخوردی کنه پشتش نشست. مرد حرکت کرد و سرعتشو بالا برد؛ اما عجیب بود که دیگه دستای پسر دور کمرش حلقه نشد. سرعتشو بیشتر کرد اما باز هم خبری از حلقه شدن دستای جونگکوک به دور کمرش نبود.

??????? | ????? Where stories live. Discover now