Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.
چپتر نهم و دهم'
جونگکوک نزدیکتر شد؛ کنار وان ایستاد به تهیونگ خیره موند. پسر چیزی جز یک پیرهن سفید رنگ که بلندیش تا کمی بالای زانوهاش بود به تن نداشت.
مرد با نگاه خمارش به رونهای سفید جونگکوک خیره نگاه میکرد. پسر آروم آروم جلویه نگاه تشنه ی مرد دکمه های پیرهنشو باز میکرد، که باعث شد کم کم تن بلوری و برف رنگش رو به رویه چشمای تهیونگ قرار بگیره.
تهیونگ نیشخندی زد و دستشو سمت جونگکوک گرفت؛ پسر رو گرفت و آروم وارد وان شد.
_ رویه پاهام بشین
جونگکوک از حرف مرد تبعیت کرد و رویه پاهاش نشست؛ وان از آب گرم پر شده بود و این از درد سوراخش کم میکرد. حرکت انگشتای مرد رو رویه کمرش حس میکرد. دلیلشو نمیدونست اما نمیتونست بعد از اتفاقای دیشب به چشماش نگاه کنه؛
تهیونگ دستشو یکطرف صورت پسرک گذاشت و همونطور کمرشو نوازش میکرد با صدای دورگه شده اش لب زد.
_ نمیخوایی نگاهم کنی لونیکا؟
_ ...
_ ماه کوچولو ..
_ ...
حرکت انگشتای مرد رو احساس میکرد که به سمت باسنش میرفتن؛ با تعجب سرشو بالا اورد اما با نیشخند تهیونگ مواجه شد.
اون نگاه، نیشخند گوشه ی لبش، همین برای سکوت کردنش کافی بود. انگشتای مرد شیار باسنشو لمس میکردن، اما وقتی اون انگشتا دورانی دور سوراخش کشیده شد، ناخواسته بدنشو جلو کشید و صورتشو تویه گردن مرد مخفی کرد.
_ فقط میخوام از دردش برات کم کنم لونیکا..
و بعد سرشونه ی خیس پسرک رو بوسید. آرومتر سوراخش رو لمس میکرد تا از دردش کم کنه اما انگار نفسای سنگین پسرک نشون دهنده ی یه چیز دیگه بود.
_ نفسات سنگین شده خرگوش کوچولو
باز هم با سکوت جونگکوک مواجه شد؛ دست از لمس کردن سوراخ پسرک کشید که ..جونگکوک دستای مرد رو گرفت با چشمای خمارش که پر از شهوت بود به چشمای وحشیه تهیونگ خیره شد. انگشت مرد رو دوباره رویه سوراخش مماس نگهداشت، اما ایندفعه وارد سوراخش کرد. تهیونگ اجازه داد کنترل انگشتاش به دست اون پسرک هورنی باشه. جونگکوک لبای خودشو به دندون گرفت و از لذت پلکاشو رویه هم گذاشت اروم ناله میکرد؛