- چرا بهم نگفت چرا؟
- دلیلش رو نمیدونم اما یادمه یه بار وسط هذیوناش گفت تو اگه بفهمی ازش متنفر میشی گفت تو فکر میکنی آدمای خیانت کار کثیفن و بعدش شروع کرد به شستن بدنش تا تمیز بشه- اما اسم اتفاقی که براش افتاده خیانت نبوده
یونگی نمیخواست بگه اسمش دقیقا چی بوده چون اگر دوباره بهش فکر میکرد اینبار کل وسایل سالن عمومی رو نابود میکرد
سوهو شونه بالا انداخت و گفت:- منم اینو میدونم اما اون تو شرایط روحی روانی بدیه و نمیتونه از هم تفکیک کنه فکر کنم بهتره که تو اینا رو بهش بگی یا حتی بهش نشون بدی. بهش نشون بده که از نظر تو کثیف نیست.
اینو مطمئن نیستم اما فکر کنم مقاومتش برای لمس نشدنش هم سرچشمه از همین افکارش گرفته باشه که فکر میکنه کثیفه و نمیخواد با کسی تماسی داشته باشه مبادا بقیه متوجه این کثیفی توهمی بشن احتمالا برای همینه اجازه نمیده بقیه بغلش کنن.
برای یونگی سخت بود که بگه اما تو بغلش کردی سخت بود از یه مرد غریبه یاد بگیره چطور میتونه دوست پسرش رو بغل کنه اما باید میپرسید این بار میخواست به یه روش درست کنار متین باشه و ازش مراقبت کنه.
میترسید این بار اشتباه کنه. تاوان اشتباه قبلیش زیادی سخت بود... تا یه قدمی از دست دادن متینش رفته بود پس غرورش رو کنار گذاشت و پرسید:
- به تو اجازه داد بغلش کنی چطوری این کار رو کردی؟سوهو لبخند زد میدونست پرسیدن این سوال برای یونگی چقدر سخت بوده پس به روی خودش نیاورد از جا بلند شد پتوی شب خواب روی کاناپه رو برداشت و باز کرد و با دستاش دور یونگی حلقه اش کرد.
یونگی اولش گیج شد و جا خورد حتی خواست خودش رو عقب بکشه اما سوهو براش توضیح داد:
- حسش میکنی؟ هیچ لمسی اینجا نیست. تو حتی نمیتونی حرارت بدنمو حس کنی. نفسامو کنار پوستت رها نمیکنم فقط یه پتو رو دورت گرفتم تا ازت محافظت کنم این به متین حس امنیت میده وقتی بدون اینکه بخوای لمسش کنی حس کنه که داری ازش مراقبت میکنی
یونگی تازه داشت میفهمید انگار تازه همین الان کت سوهو رو دور تن متین توی موزیک اواردز دیده باشه آهان رو کشید. واقعا چطور... چطور تونسته بود به سوهو هیونگ و متین شک داشته باشه؟
سوهو برای بیشتر معذب نکردن یونگی ازش فاصله گرفت پتو رو کنار گذاشت و گفت:
- من دیگه باید برم فقط قبل از رفتن یه نکته مهم میمونه که باید بهت بگم. البته تمام این دو ماه این رو به خود متین هم میگفتم اما مخالفت میکرد.فکر کنم اینو امشب با پوست و گوشتت حس کرده باشی که متین دچار افسردگی شدید شده و باید درمان بشه. من درباره اش با روانشناس خودم که قابل اعتماد هم هست صحبت کردم بهم یه سری مشاوره ها توی برخوردام با متین داد

YOU ARE READING
I'm not ok
Fanfiction???? ???? ??? ????? ?? ??? ???? ?????? ???? ??? ??? ???? ??? ??? ??????? ?????? ????? ?? ?? ????? ???? ? ?????? ????? ?????? ?? ? ????? ???? ????? ?????? ????? ?? ???? ????? ????: ????? ?????? ?????? ??? ????? ????: ???? ?????? ??????? ????? ???? ??...