Without me |||KTH

اگه من بردم ظرفا با تو و اگه تو بردی برعکس.

دختر نگاهی به تهیونگ انداخت و دست به سینه جلوش ایستاد و گفت :

محض اطلاعت جناب کیم؛ من حوصله بازی کردن با تو رو ندارم؛ تو داری توی خونه من زندگی میکنی پس به عنوان یه کار کوچیک میتونی ظرفا رو بشوری.

تهیونگ عاهی کشید و سرشو به دو طرف تکون داد و گفت:
اوکی .. حالا بگذریم ؛ قرار بود اتاقت رو بهم نشون بدی .

" بهت نشون میدم کی به کیه خانم پارک"

سومین سری تکون داد و گفت:
دنبالم بیا.

تهیونگ وارد اتاق سومین شد ؛ اتاقش مستر بود و دیزاین شیکی داشت.

تم اتاقش مشکی -طلایی بود و خیلی خفن بنظر میرسید؛ اتاق تهیونگ هم دقیقا تمش مشکی بود.

سومین وسط اتاق ؛کنار تخت ایستاده بود و تهیونگ مشغول نگاه کردن به دیوار و تابلو ها بود.

تهیونگ به طرف سومین اومد و در یک قدمیش ایستاد؛ سومین با توجه به نزدیک شدن تهیونگ؛ قدمی به عقب برداشت و تهیونگ هم به جبران اون قدم ؛قدمی به جلو برداشت.

سومین کم کم داشت دچار ترس میشد تا وقتی که کمرش به دیوار چسبید ؛ تهیونگ دستاش رو کنار سر سومین گذاشت و توی صورتش خم شد.

سومین از ترس نفس های تند و صدا دار میکشید وصورتش رو به طرف دیگه ای برگردونده بود.

"چرا این منو یاد چیزی که نباید میندازه ؟ فکرشم نمیکردم که آقای کیم همچین قصد شومی داشته باشه ؛ حالا باید چیکار کنم ؟"

تهیونگ با گرفتن چونه دختر؛ صورتش رو به طرف خودش برگردوند.

دختر چشمایی که از فرط استرس بسته بودشون رو باز کرد و به صورت تهیونگ توی فاصله کم نگاه کرد ؛ به جای صورت تهیونگ؛ جین رو جلوی چشماش دید .

نفسای گرم تهیونگ درست روی لبای سومین پخش میشد و حالش رو بد میکرد.

سومین با نفرت از بین دندونای چفت شده اش غرید:
برو کنار.

تهیونگ همونطور که نیشخندی روی لباش شکل گرفته بود ؛ روی لبای دختر زمزمه کرد:
از بازی باهات لذت بردم؛ خیلی ترسویی؛ انتظار داشتم یه لگدی ؛ جفتکی چیزی بندازی.

و بعد تهیونگ بدون اینکه فرصتی برای تحلیل حرفش به سومین بده؛ پوزخندی زد و فاصله گرفت.

تهیونگ نگاهی به تابلوی بالای سر دختر انداخت و گفت:
سلیقه ات قابل تحسینه خانم پارک ؛ در ضمن حواست باشه دفترچه خاطرات روزانه ات رو قایم کنی و گرنه کل دیزاین دارک اتاقت رو به فنا میده .