نامجون و نارین بدون عوض کردن روپوش پزشکیشون؛با سریع ترین حالت ممکن سوار هلیکوپتر شدند.
(هلی کوپتر هلی کوپتر 😂)
نارین کمربندش رو بست و گفت:
پروفسور کیم چه اتفاقی افتاده؟
نامجون در حالیکه کمربندش رو میبست گفت:
یه اتوبوس در بیست کیلومتری فرودگاه اینچئون تصادف کرده؛ سه تا مصدوم نیاز به جراحی اورژانسی مغز دارند و در ضمن دو تا دکتر اونجا هستند اما یه بیمار علائم حیاتیش داره خیلی ضعیف میشه و ما قراره اون رو جراحی کنیم.
نارین سری تکون داد و گفت:
پروفسور کیم قراره دقیقا چه جراحی ای انجام بدیم؟
من هم باید آمادگی ذهنی داشته باشم.نامجون سری تکون داد و گفت:
قراره میله ای به ضخامت پنج سانتی متر که از مجرای گوش بیمار؛حدوداً بیست سانتی متر داخل رفته رو بیرون بکشیم؛بدون هیچ آسیب مغزی نخاعی.
نارین سری تکون داد و گفت:
جراحی سختی در پیشه.نامجون سری تکون داد و عاهی کشید؛قرار بود الان به خونه سومین بره تا ببینه اون دختر داره چه غلطی میکنه دقیقاً؛اما با این جراحی گیر افتاده بود.
صدای قار و قور شکم نامجون بلند شد و با دیدن لبخند گوشه لب نارین؛لبش رو گاز گرفت و با اخم گفت:
به چی میخندی دکتر پارک؟دکتر پارک بی هیچ حرفی؛بسته بیسکویت کوچیکی که شینهه؛یکی از رزیدنتاش بهش داده بود رو به سمت دکتر کیم گرفت و گفت:
حتما گرسنه اید؛لطفاً اینو قبول کنید.
نامجون لبخند چال گونه ای معروفشو زد و بیسکویت رو از نارین گرفت و ممنونمی زیر لب گفت.
دکتر کیم در حالیکه بسته بیسکویت رو باز میکرد گفت:
راستی...اون میله به خود اتوبوس چسبیده و چون این جراحی خیلی سخته به ما سپردنش؛یعنی قراره توی اتوبوس این جراحی رو انجام بدیم!
نارین با تعجب گفت:
خدایا! چه وضع بدی!
نامجون یه دونه از بیسکویتا رو به سمت دهن نارین برد و نارین با تعجب؛بیسکویت رو از دست نامجون گرفت و نامجون تازه حواسش سرجاش اومد که چیکار کرده.
نارین لبخند شرمگینی زد و گفت:
ممنونم پروفسور.»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»

YOU ARE READING
Without me |||KTH
FanfictionGenre : [BDSM] [smut] [slice of life] [angst] [boyxgirl] [Romance] [happy end ] +18 ?????: ???? ??? ? ?????? ????? ?? ???? ??? ? ?????????? ?? ??? ????? ?? ?? ??? ?? ??? ???? ? ?? ??? ???? ???? ? ??????? ???? ?????. ??? ??????????? ????? ? ??? ???...
part 23 : Let Me Go
Start from the beginning