نتوانست بیش از این تحمل کند،
به سمت خانه برگشت و در را به شدت باز کرد
و با بدن پسر که پتو را به دور خود پیچانده و بر روی تخت خوابیده رو به رو شد..به سمتش رفت و پتو را کشید ،
پسر تکان نخورد..
اینبار با شدت بیشتری این کار را کرد و به کل پتو را از رویش برداشت،همچنان چشم هایش را باز نمی کرد..
نزدیکش شد و زیر گوشش زمزمه کرد
+ یا با پای خودت ، سالم و سلامت میری سوار میشی یا با پای خودت ، در حالی که لنگ میزنی!
چشمانش را باز کرد و به مرد که فاصله ی چندانی از او نداشت نگاه کرد
_ نمی ترسی؟!
مرد چیزی نگفت و منتظر ادامه ی حرفش ماند..
_ نمی ترسی یه روز پشیمون بشی از این کارات؟!
منتظر ماند تا کوتاه بیاید و از جا برخیزد، اما بی فایده بود..
و سنگین تر از آن، حرف هایش بود که مرد به ظاهر نشنیده می گرفت اما در سرش سدی ممنوعه شکسته و افکاری عذاب آور جاری می شدند..
نفسش را بیرون داد و از ویل رو برگرداند ،
پشت به پسر لبه ی تخت نشسته و دست ها صورتش را پوشانده بود..انتظار هم نداشت ویل متوجه چنین موضوعی شود
انتظار نداشت بفهمد که او خیلی وقت است پشیمانی گریبانش را گرفته...
که این ندامت فقط بر رفتار هایش با ویل سایه نینداخته..می دانست ، از همان روزی که تصمیم گرفت پسر را هم در آتشِ گناه پدر بسوزاند اشتباه کرده بود..
اما کل عمر که به چنین منوالی بگذرد
تغییر کردن سخت و چه بسا غیر ممکن می شود..
مهم نبود چقدر خود را برای آسیب هایی که به ویل زده سرزنش کند ، به هر حال انسانی نبود که بتواند گذشته ی تاریک خود را بوسیده و کنار بگذارد
آن هم وقتی کینه و خشم هویتش را تشکیل داده بود..از جا برخاست و دستش را به سمت ویل دراز کرد
+ پاشو ، دوباره میارمت.
همین یک جمله از سوی مرد برای قلب بی قرارش کافی بود..
سرتق بازی از سرش افتاد ، نیم خیز شد
دست هانیبال را گرفت و پایین آمد.فشار وحشتناکِ دست مرد بر روی انگشتانش گرچه دردناک اما قابل تحمل بود برای ویل که خیلی بدتر از آن را از سر گذرانده..
این مرد نمیتوانست ذات خود را تغییر دهد به هر طریقی که ممکن بود باید سرکشی های پسر را پاسخ می داد..
مطمئن بود که اگر کمی بیشتر فشار وارد می کرد انگشتانش دچار شکستگی می شدند..
به ماشین که رسیدند مرد نگاهی به چهره ی سرخ شده ی پسر انداخت که گویا از درد نفسش حبس شده بود
اما عجیب صدایی از او در نمی آمد و اعتراضی نمی کرد..

YOU ARE READING
i will not return
Fanfiction????? ?? ???? ???? ? ??????? ???? ? ????? ?????. . . . . . . Channel ID : @iwnr_novel
part 52
Start from the beginning