抖阴社区

part 66

498 46 125
                                    


سلام بچه ها ، امیدوارم حال همگی خوب باشه!

لازم دونستم یه صحبتی داشته باشم با خواننده های iwnr
اول از همه اینکه خیلی دوستتون دارم و حقیقتش رو بخوام بگم اگه نظرات شما چند نفر که کامنت می‌ذارید نبود احتمالا بیخیال نوشتن ادامه ی داستان می شدم..‌‌.
نه اینکه کلا بخوام ولش کنم ، اصلا و ابدا.....
چون منم مثل شما کنجکاوم سرنوشت این کاراکتر ها چی میشه و مثل بچه هامن نمیتونم هیچ وقت ولشون کنم تا زمانی که به یه پایان مشخص برسن...
اما اگه کامنت های شما نبود احتمالا خیییلی نا منظم آپلود می کردم!
وقتی میبینم بقیه هم مثل خودم کنجکاو ادامه ی داستان هستن یه جورایی احساس مسئولیت می کنم در قبال کاری که شروع کردم!
و حتی وقتی به شدت سرم شلوغه و یا غمگین و بی حوصله ام باز هم می‌نویسم!..
یه درخواستی ازتون دارم و اون هم اینه که اگه داستان براتون مهمه به دیده شدنش کمک کنید...
من یکم پیرم و زیاد سر در نمیارم از ساز و کار واتپد ، اما فکر می کنم ووت دادنتون به دیده شدن داستان کمک می کنه..
معرفی کردن این داستان به کسایی که به این ژانر علاقه دارن جمعِ ما رو بزرگ تر می کنه..
و مهم تر از همه اینکه کامنت ها و نظرات شما برای من مثل انرژی برای باتریه..
اینا اصلا اجبار یا همچنین چیزی نیست، من انقدر برای این چند نفری که تقریبا از اول باهام همراه بودن ارزش قائلم و قلبا برام عزیزن که هیچ وقت داستان رو ول نمیکنم!...
اما خب این طبیعیه که با بیشتر شدن خواننده ها انگیزه ی بیشتری برای ادامه دادن پیدا کنم..

__________________________________________

این دومین قرار ملاقاتی بود که با این دلال لعنتی می گذاشت..
گویا این قاچاقچیان خبره مشتریان خود را به سختی انتخاب می کردند..
جدا از آنکه باید از توان مالی آنها اطمینان حاصل کنند
معمولا سابقه ی خرید قبلی هم برایشان ملاک است ، چرا که اینگونه از امن بودن معامله مطمئن می شوند..

و الان او در دردسر افتاده بود چرا که قبلا هیچگونه خریدی از این قماشِ فاسد نداشته و اگر بخاطر قبول کردنِ شرطِ آن مرد نبود امکان نداشت به جز برای ویران کردن پا به چنین جایی بگذارد...

- خب آقای ناسیون ما قرارداد رو تنظیم کردیم ، اگه مطالعه کنید و امضا هم صورت بگیره دیگه میتونیم برسیم به بخش مورد علاقه ی شما!..
مطمئنم تنوع نژادی که وجود داره شگفت زده اتون می کنه!

شانس آورده بود که بار ها به سبب شغلش با هویت های جعلی در نقش های متفاوتی ظاهر شده وگرنه تحمل چنین موقعیتی ورای صبر او بود..

لبخندی زد و پاسخ داد،

- البته!

برگه هایی که مقابلش قرار گرفته بود را در دست گرفت و شروع به مطالعه کرد..
محتوای آن شامل بند هایی برای اطمینان خاطر از توانایی پرداخت از سوی خریدار و به نوعی تهدیدات زیرپوستی بود..
همیشه این قرارداد هایی که خلافکار ها میان یکدیگر تنظیم می کردند برایش مسخره بود!..
اینکه سعی داشتن از قانون برای دور زدن قانون استفاده کنند جالب و عجیب می نمود...

i will not returnWhere stories live. Discover now